خورشید گریبان خیالات ندارد - ابوالمعانی بیدل

شعرستان - Un pódcast de Shaeristan - شعرستان

خورشید گریبان خیالات نداردکو لفظ‌ که در فکر معمای تو افتمغزل کاملکو شور دماغی ‌که به سودای تو افتمگردی کنم ایجاد و به صحرای تو افتمعمری‌ست درین باغ پر افشان امیدمشاید چو نگه بر گل رعنای تو افتمآن زلف پریشان همه جا فتنه فکنده‌ستهر دام که بینم به تمنای تو افتمچون سایه ز سر تا قدمم ذوق سجودی ستبگذار که در پای سراپای تو افتممپسند که امروز من گمشده فرصتدر کشمکش وعدهٔ فردای تو افتمخورشید گریبان خیالات نداردکو لفظ‌ که در فکر معمای تو افتمپروای خم ابروی ناز فلکم نیستهیهات‌ گر از طاق دل‌آرای تو افتمچون سیل درین دشت و درم نیست تسلییا رب روم از خویش به درباب تو افتمبیدل به ره عشق تلاشت خجلم کردپیش‌آ قدمی چند که در پای تو افتمحضرت ابوالمعانی بیدل رحنویسنده: محمد میرویس غیاثیبکوشش: فهیم هنرورRumiBalkhi.Com