مقیمگوشهٔ دل باش، گر آسودگی خواهی - ابوالمعانی بیدل
شعرستان - Un pódcast de Shaeristan - شعرستان
Categorías:
مقیمگوشهٔ دل باش، گر آسودگی خواهیکه حیرت میشود سیماب در آیینهٔ میناغزل کاملکدامین نشئه بیرون داد راز سینهٔ میناکه عکس موج میشد جوهرآیینهٔ میناچنان صاف ست از زنگکدورت سینهٔ میناکه میتابد چو جوهر نشئه از آیینهٔ میناسزدگرگوش ساغر آشنای این نواگرددکه راز میکشانگلکرده است از سینهٔ میناکدورت با صفای مشرب ما برنمیآیدنبندد صورت تمثال زنگ آیینهٔ مینابه تمکینم چسان خفّت رساندکوششگردونببازد بیستون رنگ وقار ازکینهٔ میناتهی دستیم چون ساغر خدا را ساقیا رحمیبه روی بخت ما بگشا درگنجینهٔ میناخوشا صبحیکه شاه ملک عشرت جلوه ریزآیدبه زرین تخت جام از قصر زنگارینهٔ مینامقیمگوشهٔ دل باش،گر آسودگی خواهیکه حیرت میشود سیماب در آیینهٔ میناهمان خاک سیه اکنون لباس دل به بر داردصفا مفت است منگرکسوت پارینهٔ مینابهار نشئهام، عیش دماغم، بادهٔ صافممرا باید نشاندن در دل بیکینهٔ میناادبکوشید در ضبط خود وتعطیل شد نامشبه روز وصل ما ماند شب آدینهٔ مینابه آفت سخت نزدیکند نازک طینتان بیدلبود با سنگ و آتش الفت دیرینهٔ میناحضرت ابوالمعانی بیدل رح نویسنده: محمد عبدالعزیز مهجوربکوشش: فهیم هنرورRumiBalkhi.Com