دیده‌ها باز است اما خواب می‌بینیم و بس - ابوالمعانی بیدل

شعرستان - Un pódcast de Shaeristan - شعرستان

دیده‌ها باز است اما خواب می‌بینیم و بستا مژه بر هم نیابد هیچکس بیدار نیستغزل کامل:دیده حیرت نگاهان را به مژگان ‌کار نیستخانهٔ آیینه در بند در و دیوار نیستانقیاد دور گردون برنتابد همتمهمچو مرکز حلقهٔ‌گوشم خط پرگار نیستناتوانی سرمه در کار ضعیفان می‌کندرنگ ‌گل را درشکست خود لب اظهار نیستمی‌کشد بی‌مغز، رنج از دستگاه اعتبارجز خم و پیچ از بزرگی حاصل دستار نیستفارغ‌است از دود تا شد شعله‌ خاکسترنشینبر نمدپوشان غبار تهمت زنار نیستسایه اینجا پرتو خورشید دارد در بغلزنگ ‌هم چون خلوت آیینه بی‌دیدار نیستسد راه‌کس مبادا دورباش امتیازهر دو عالم خلوت یار است و ما را بار نیستاز اثرهای نفس چون صبح بویی برده‌ابمبیش ازین آیینهٔ ما قابل زنگار نیستغنچهٔ‌دل چون حباب از خامشی دارد ثباتخامهٔ ما را به جز پاس نفس دبوار نیستگرز دنیا بگذریم افسون عقبا حایل استمنزلی تا هست باقی‌، راه ما هموارنیستدیده‌ها باز است اما خواب می‌بینیم و بستا مژه بر هم نیابد هیچکس بیدار نیستبسکه مردم دامن احسان ز هم واچیده‌اندبیدل از خسّت ‌کسی ‌را سایهٔ دیوار نیستحضرت ابوالمعانی بیدل رحنویسنده: محمد عبدالحمید اسیر قندی آغابکوشش: فهیم هنرورRumiBalkhi.Com